نندال , پدر , مادر و یه نازی مرتب و حرف گوش کن
سلام عسلم دیگه به شیرین کاریهات شیرین زبونی هاتم داره اضافه میشه ماشالله جگر مامانی چند روزه خودت میری متکاتو میاری میذاری رو پام میخوابی دمری روش به آهنگ لالایی برا خودت میخونی نانا نانا نانا قربونت بشم امروز خودت به صورت خود جوش گفتی نندال و چنگالو از دستم گرفتی باهاش موز خوردی نوش جونت هر وقتم نندالت خالی میشد میگفتی ( محکم و بلند ) نندال یعنی غذا بزنم به چنگالت بهت بدم دیگه اینکه امروز بابایی رو پدر میگفتی یعنی میگفتی بدر منم میگفتی مادر قربونت برم امروز برات صبحونه شیر برنج درست کردم قیافشو که دیدی آشنا نبود برا همین نخ...